۱۳۸۷ آذر ۹, شنبه

سوم دسامبر2008 روزمبارزه باسانسور واعتراض به اعدام فاطمه حقیقت پژوه

با درود
تقدیم به خانواده فروهر تقدیم به پرستو فروهر

3 december 2008 روز مبارزه با سانسور این روزی است که بنا به درخواست خانواده جعفر پوینده ومحمد مختاری اعلام گردیده است .

هم زمان نیز واقعه اسف انگیز دیگری به حوادث شوم جنبش زنان افزوده شد . وآن اعد ام زنی بی پناه به نام فاطمه حقیقت پژوه که در تاریخ 26 نوامبر روز چهار شنبه رخ داد . وماجرای او از این قرار است که وی در پی ازدواج موقت با همسر صیغه ای زندگی میکرده که وی را درحال تجاوز به دختر 14 ساله خود مشاهده نموده و اقدام به قتل وی می نماید .

در مناسبت موضوع مقاله ای تنظیم نموده ام که متن آن برگرفته از کتاب ( اگر فرزند دختر دارید ) اثر النا جالینی بلوتی ترجمه محمد جعفر پوینده
خانم النا جالینی از سرآمدان عرصه تعلیم وتربیت در ایتالیا است که مدیریت زایشگاه مونته سوری را از آغاز برعهده داشته است .وترجمه محمد جعفر پوینده که در اسفند 76 تالیف نموده است
در ص 13 کتاب آمده است
هدف از انتقادهایی که از زنان انجام گرفته نه صدور حکم محکومیت بلکه تشویق وبرانگیختن آنان به آگاهی یافتن از عوامل والزامات اجتماعی وتحمیلی است تااز ایجاد مجددشان جلو گیری شود ونیز از تغییرپذیری آنها آشکار گردد .انجام این تحولات مبتنی برچنان رفتاری است که هر فرد که دیده به جهان میگشاید امکان رشد وشکوفایی دلخواهش را مستقل از جنسیت خود دارا باشد .

درص127-128 کتاب آمده است

فمنیست های پرنستون با همکاری گروهی از زنان نیویورک گزارشی جامع در سطح کشور در باره پیشداوری های جنسی رایج درکتاب کودکان تهیه کرده اند
در این کتابها طرحی مشترک به چشم می خورد ولی فعالیت های جالب وپر تحرک وارزشمند به پسر بچه ها اختصاص دارد . در حالیکه دختر بچه ها مانند موجوداتی ظریف ونا توان یا زیر دست های ناتوان معرفی شده اند .
خانم الیس شولمال نویسنده اهل نیویورک حاطر نشان میکند که رایج ترین تصویر در کتاب های کودکان تصویر مادر نمونه است که در آشپزخانه بسر می برد . درمواردی هم که مادران کار می کنند در تصویر کتاب کاملا" پیش وپا افتاده و فرو دست وساده واز قماش همان کار هایی است که به طور سنتی زنانه به حساب می آیند . بطوریکه در جامعه باز یافت آن پدیدار می شود .وبه گونه ای که دختر ویا زن را سر بزیر و دختر را بی هیچ واکنشی تسلیم حمله های برادر ویا ............................می نماید .

ویا پذیرش مرگ خود توسط پدر که چندین نمونه آن در شهرستان ها اتفاق افتاده است که دو نمونه آن از کردستان و اصفهان گه چندی پیش پدر به عنوان دفاع از ناموس از زندان آزاد شده است . این مجموعه امور , نمایش گر ناپایداری تصاویر زن در جامعه ماست ودست کم تا حدی می توان دشواری دخترها را در یافتن هویت یا پذیزش جنسیت خودشان بیان کند بنابرین یگانه نقش ادبیات کودکان تایید الگو هایی است که پیشتر در ذهن کودکان جای گرفته است انتقال ارزشهای فرهنگی پوسیده وپر از تبعیض با هماهنگی کامل وبه دور از نا موزونی اجرا میشود . در این نوشته ها , باز تاب بر خورد ناروا ونابرابر جامعه نسبت به زنان آشکار است . دختر بچه ها با تصویری از جهان روبرو میشوند که در آن زنان تقریبا" هیچ جایی ندارند . چند شخصیت زن هم که به ندرتدر این آثار دیده میشوند همگی اشخاص درحه دوم وصرفا" سیاهی لشکرهایی هستند که هیچ اهمیتی ندارند وفقط برای رفع نیاز های دیگران ساخته شده اند . این جمع بر یک ساختار سرکوبگرانه متکی است .
از همان دوران کودکی به بعد بچه ها یاد میگیرند که پسر ها فرمانده هستند ودختر ها فرمانبر وهمین امر خارج از مسئله آناتومی بدن یک عامل باز دارنده در درست کردن قوه دفاعی وی تاثیر گذار می باشد وحال که چنین اتفاقی رخ داده است مادر براساس رویکرد سنت در حامعه ویا بر اساس احساس نسبت به خشونتی که به دختر 14 ساله اش روا داشته شده است آن هم از طرف مرد صیغه ای خود مسلما" کنترل عقلانی نداشته وانجام قتل طبق تعریف واقعه بر اساس یک واکنش احساسی صورت گرفته است .

مردی که همسش را به قتل میرساند ونام آن را دفاع از ناموس میگذارد چطور ؟

این تصویر زنی است که در برابر جنگل عظیم موانع وآسمانی پراز ستاره وماه بی فروغ در شب

ونگاهی به اشعار فروغ پایان بخش این گزیده است

وفروغ می سراید
روزیکه جزدرد خوشبختی اش نیست که با جانش آمیخته
ای در بگشوده بر خورشید ها
در هجوم ظلمت تردیدها
آه میخواهم برخیزم زجای
همچو ابری اشک ریزم های های
من از ستاره سوختم
لبالب از ستاره تب شدم

با سپاس
پروین جلائی
29 november 2008
9 / 9/ 87
چند پاراگراف به این مقله توسط اینجانب افزوده شده است