۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

من منتظری را مها تما فیلسوف می خوانم

تقدیم به جنبش زنان , آزادیخواهان دمکراسی , پسران آیت منتظری
دانشجویان دانشگاهها ,فرهنگیان , اساتید ,زندانیان سیاسی ,مردم اصفهان , نجف آباد اصفهان , سید محمد خاتمی , احزاب سیاسی , دکتر محسن سازگارا علیرضا نوری زاده و
..................................شنیدم خبر را در ساعت 30/6 بعد از ظهر روز یکشنبه29/9/88 و2بار بی اختیار2بار اشک ریختم ونوشتم این پیام را در تاریخ 30/9/88 در ساعت 5 تا 7 بعد از ظهر روز دوشنبه
من صدای منتظری را در سال 57 شنیدم ,با مجاهدین خلق شنیدم و در متن اجتماع با دانش آموزان شنیدم
من منتظری را در متن سالهای 57 تا 70 با دانش آموزان ودانشجویان می شناسم واورا با جامعه سال 56 تا 60 می شناسم
آن چیزی که وی درد و رنج آن را داشت سانسور وافراطی گری بود وبرای مخالفت با آن بها داد
حد اقل من 20 سال را در متن اجتماع وفرهنگ با جوانان دختر وپسر از نزدیک در نشست های سیاسی و بحث های اجتماعی ارتباط تنگاتنگ داشتم ودرد آن ایسم افراطی که 2 نسل سوخته وزندانی می شوند ویا در کتابخانه وطبقات خانه حبس میشوند با وضع بد تر از زندانی حبس میکنند درد منتظری سبز و سبزینه گرایی نبود من منتظری را از میدان فاطمی وقتی که عکس های او را بر زمین ریختنند می شناسم از مدارس و دانشگاهها تا آ رامش جنگ کردستان شیعه و سنی وتا تالار وحدت مراسم ناصر عبد الهی سال 85 با جمعی از جوانان که گفتگو میکردم
درد منتظری تنها از مخالف نبود بلکه از آن هواداران و پیروان دینداری افراطی بود که روزی وی را سانسور کردند حالا شعار دفاع از منتظری می دهند
منتظری از آن سانسور وایسمی کاریز ماتیک رنج برد که جوانان را در کما فرو برد وانان را به دار آویخت
بعضی وی را پدر خوانده اند ولی من اورا مهاتما فیلسوف می خوانم

برزین جلائی آنلاین
پروین, پریسیما گیتی لاین3/10/88 پنج شنبه ساعت 5 تا 5/50

هیچ نظری موجود نیست: