ببا درود: 8 دیماه هشتادمین سالروز فروغ فرخزاد گرامیباد
به لب هایم مزن قفل خموشی
که در دل قصه ئی نا گفته دارم
زپایم باز کن بند گران را
کزین سودا دل آشفته دارم
بیا بگشای درهای قفس را
اگرعمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
منم آن مرغ , آن مرغی که دیریست
به سر اندیشه پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینه تنگ
به حسرتها سر آمد روزگارم
به لب هایم مزن قفل خموشی
که من باید بگویم راز خود را
به گوش مردم عالم رسانم
طنین آتشین آواز خود را
بیا بگشای در تا پر گشایم
بسوی آسمان روشن شعر
اگر بگذاریم پرواز کردن
گلی خواهم شدن در گلشن شعر
..................................
سروده ای از دیوان شعر فروغ فرخزاد به نام عصیان ص 50 - 51
پروین جلائی , ترانه , شایسته , پریشاد , گیتی و.......................93/10/16 - 6 ژانویه 2015
به لب هایم مزن قفل خموشی
که در دل قصه ئی نا گفته دارم
زپایم باز کن بند گران را
کزین سودا دل آشفته دارم
بیا بگشای درهای قفس را
اگرعمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
منم آن مرغ , آن مرغی که دیریست
به سر اندیشه پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینه تنگ
به حسرتها سر آمد روزگارم
به لب هایم مزن قفل خموشی
که من باید بگویم راز خود را
به گوش مردم عالم رسانم
طنین آتشین آواز خود را
بیا بگشای در تا پر گشایم
بسوی آسمان روشن شعر
اگر بگذاریم پرواز کردن
گلی خواهم شدن در گلشن شعر
..................................
سروده ای از دیوان شعر فروغ فرخزاد به نام عصیان ص 50 - 51
پروین جلائی , ترانه , شایسته , پریشاد , گیتی و.......................93/10/16 - 6 ژانویه 2015
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر