۱۳۸۷ دی ۲, دوشنبه

تقدیم به فعالان ومدافعان حقوق بشر

با درود :



تقدیم به جشن روشن یلدا جنبش زنان و زندانیان سیاسی



تقدیم به فعالان حقوق بشر



در روشن یلدا از مجموعه شعر بانوی تقدیر شروع کردم وسپس چنگی بر اشعار خیام زدم



در این انتخاب امروز / فردا



از فروغ شروع کردم وسپس چنگی بر اشعار سهراب زدم , برای تکمیل خود نیز افزوده ای داشته ام و یک بیت هم از سعدی ص 118 کتاب عاشقانه ها اثر ویلیام شکسپیر که متن دو زبانه است به آن افزودم





به اشعار فروغ فرخزاد سر می زنم



شعری برای تو



بازکن در.....................اوست

باز کن در........................ اوست



دامن از آن سرزمین دور بر چیده

ناشکیبا دشت ها را نوردیده

روزها در آتش خورشید رقصیده

نیمه شبها چون گلی خاموش

در سکوت ساحل مهتاب روییده

باز کن در ......................اوست



آسمانها را به دنبال تو گردیده

در ره خود خسته وبی تاب

یاسمن ها را به بوی عشق بوییده

بالهای خسته اش را در تلاشی گرم هر نسیم رهگذر بوسیده

بازکن در..........................اوست

باز کن در......................اوست



اشک حسرت می نشیند بر نگاه من

رنگ ظلمت میدود در رنگ آه من







لیک من با خشم میگویم

باز هم رویا

آنهم اینسان تیره ودرهم

باید از داروی تلخ خواب

عاقبت برزخم بیداری نهم مرهم

میفشارم پلک های خسته را برهم







خورشید در پنجره می سوزد



پنجره لبریز برگها شد



گوش کن , جا ده صدا می زند از دور قدمهای ترا

چشم تو زینت تاریکی نیست ,پلکها را بتکان ,کفش به پا کن وبیا



صدای پای آب

مسافر قطار



در یا ها

پیغام ما هیها



تپش سایه دوست

شب تنهایی خوب

پشت در یا ها



در سفر آن سوها

آواز آفتاب

دیاری دیگر



بیراهه ای در آفتاب

خوابی در هیاهو



..........................





وشکستم ,دویدم ,وفتادم

.........................



دیدم که قطاری میرفت بنگر که جه پر بار می رفت / تند می رفت

پر وخردمند میرفت ,بیدار وهوشمند می رفت



دیدم که قطاری میرفت نگریستم که :



گهی خلوت وایستا می رفت ,گهی تهی وخواب می رفت



............................................



در ص 118 کتاب عاشقانه ها به متن دو زبانه از ویلیام شکسپیر به یک بیت از اشعار سعدی بر خوردم



فکرم به منتهای جمالت نمی رسد...............................کز هرچه در خیال من آید نکوتری


با سپاس

پروین جلائی - پریشاد اکتیو
دوم دیماه 87 - 22دسامبر 2008

روز دوشنبه دوم ديماه 87 جشن شب یلدا جنبش زنان وزندانیان سیاسی

Monday، December 22، روز فکر واعلام شد- روز دوشنبه دوم دیماه جشن شب یلدا جنبش زنان

2روز :

از طرف انجمن زنان توسعه ومشارکت

فکر واعلام شد


----- Forwarded Message ----
From: rita adab
To: roundtable@voanews.com; zane-emrooz@voanews.com
Sent: Sunday, December 21, 2008 9:33:01 PM
Subject: جشن شب یلدا جنبش زنان وزندانیان سیاسی دوشنبه دوم دیماه


با درود

روز جمعه وشنبه 29و30يک جشن اهدا کرديم به ملت وايرانيان

با درود :

روز شنبه فکر شد و روز يکشنبه اعلام شد - روز دوشنبه جشن شب يلدا جنبش زنان وزندانيان سياسی

..............................
گفتند شاد باش گفتم با لونا شادم
گفتند آزاد باش گفتم برا بری طلب کو ؟ رفته است

تقدیم به آزادیخواهی وبرhfvd طلب
تقديم به لونای عزيزم

از طرف پروين جلائی , پریشاد اکتيو
22 december 2008 - مطابق با 2دیماه 1324 تشکیل حزب زنان ایران توسط فاطمه سیاح و صفیه فروز

23 december 2008 - مطابق با 3 دیماه 1290 پخش اعلامیه توسط زنان مبنی بر اقدام موثر در مقابل التیماتم

................................................................................................................................................

دیماه 1351 انتصاب ربابه نجفی زاد به عنوان نخستین زن دادستان در میانه
...................................................................................................................................................

انتخاب مجموعه شعر از کتاب بانوی تقدیر بهناز آذر نیا انتشارات روشنگران

سرودن شعر در قالبهای کلاسیک اما رها از قواعد و قالب های کهن به صورت شعر آزاد سروده شده در سال 1383

من فریاد مشترکم با شما ..........................عشق مرده است ومردم در انکار حقیقت اند
مردم من با اختناق وتازیانه رفیق اند
تاریخ نگاران کتاب های قطور می نویسند با تصاویر واژگونه
سایه ها نیز سر در پی هم دارند . تلخی وتیرگی, آنان در پی یک زندگی نیمه تاریک اند

من فریاد مشترکم با شما
بدون قدرت ,در میدان حضور
بر صخره ها نوشتم بیداری رویش فاصل - فاصله در گامهای طپش
آزادی نامش آرزو بود
جستجویی در راه
خواب اسکلت ها
دختر وتازیانه
با ریسمان عشق آویختن
پنجره ای گشوده در حسرت
همدلی ها در بلندای نیلگون
شهر من در جاودانگی قصه هایت
در تلاطم حسرت هایت
تنها نشسته ای جان جهان منور کرده ای
میدانم که سر فراز خواهی ماند
به فریبی خویشتن فریفته ای

نا هنجاری را به تکامل تفسیر میکنی
آنسوی روزگاران پای کوبان قصه عشق می خواندم بر جانشان
جان من واین تبسم خاموش
کنار صدای ممتد بوق ها وفریاد ها
ومردمانی خسته وبیمار که نوبت به نوبت دور می شوند
همیشه هست گریزی در رهایی ترا
به یادگار نوشتم از روزگارانی دور که قامت در خجالت خاک می نشاند
اینگونه زیستی خط خورده وخا موش
دور از همه حقیقت ها
می خواهی باز هم بگویی از قصه ها که جان در جالیز جادو جاوید است وسالها خنده
که مرده اند در خواب زمستانی خرسهای خاکستری
زورمندان وزرمندان
زرادخانه ها را می سازند
وجهان اسطوره در تمامی اعصار
خود را بالا میکشد ومی گستراند
ورودخانه ها می برند عطش رویا را
در خواب چلچله ها
وتو میمانی تا خروس خوان شقایق وصنوبر
حالا فصل پرپرشدن
وآوازی که در امتداد نفسهای ترس فرو می رود
جلاد میگریزد
وصبح سپید زندگی را می سراید
هیچکس در این فراز ترا به یاد ندارد
وتودرچرخش فریاد هایت فرودی بر خاک

در سراشیب فرود شگفتی پنجره تماشای حقیقت است
نگاه کن به خواب پروانه ها
ورقص ماهیان سبز پوش در آبها
واین بی چراغ خانه دیری است خاموش گشته
با اینهمه هنوز بی آنکه بخواهی سرشار از عشق خواهی شدن
با مشتهای آخته از فریاد وبه انجام خواهی رسیدن
آنچنان که باید باشد
پشت خروش خاطره هایمان ,دریایی است با آبهای بسیار
وآنسوی صخره ها مرغان در یایی در ساحل سپید امواج وزورقی کنار شمایل خورشید
گفتم خاکم کجاست
گفت بر در این درگاه که نبوده خورشید گاهی به سخاوت
وکناری هستیم بیخود و تنها
فاصله ها در گامهای طپش
این رویداد هم خودش قصه ایست
مردی ایستاده با تفنگ
زمین با شانه های مجروحش
صبح را
در رویا رویی کبود جاری میکند
سربازها مغموم در محوطه پادگانها سرود آزادی را فریاد می زنند
این رویداد هم خودش قصه ایست
قصه ها ما را به خواب می برند
وستارگان از این سوی هستی تا آنسوی جهان پیوسته می شوند که می برد می برد می برد مارا
وقتی که زمان ازدرون ما عبور می کند ومی گذرد
انگشتان تقدیر می نویسد مقصد من ,قصه تو
در لوایح سپید مهر وآنان که سیاه میکنند دفتر ها مان
و آن دست مرموز نامرئی
که مدام تصویر میکند ما را

خاطره ها در زوایای هستی به خواب می روند
ورود خانه ها در بستر جلبک ها با نسیمی شیرین چناران غرب زده را آواز می دهند

به بهاری که در راه است

حصار ها می شکنم من روح هراسان خلقی آواره ام
می آیم از دور دستها
می آیم با ترنم باران , با قطار ,با کشتی

چیزی ندارم تا پنهان اش کنم
مقاوم ایستاده ام
چهره در چهره طو فانها
من وسعت فرو ریخته همه دیوار های جهانم
با زخمی عمیق در جانم
ودستهایی بارور
ودستهایی که می سازد دگر بار خانه ای

..........................................................................

خیام نیشابوری در نیمه اول سده پنجم هجری ولادت وی در نیشابور واقع شده است در سال 467 در سلطنت جلال ا لدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام ا لملک در نیشابور با حسن طوسی وحسن صباح هم درس بوده است و یکصد وبیست سال عمر داشته است

چو طبل مست راه در بستان یافت.......................روی گل وجام باده را خندان یافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت ...........................در یاب که عمر رفته را نتوان یافت

گر می نخوری طعنه مزن مستان را ...........................بنیاد مکن تو حیله دوستانرا
تو غره بدان مشو که می ,می نخوری ........................صد لقمه خوری که می غلام است آنرا

ابر آمد وباز بر سر سبزه گریست ...................................بی باده گلرنگ نمی باید زیست
این سبزه اگر هر روز تماشا گه ماست ..............................تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

با سپاس پروین جلائی پریشاد

روز دوشنبه دوم دیماه 87

جشن شب یلدا جنبش زنان و زندانيان سياسي
تاريخ 22دسامبر 2008

از سوی انجمن زنان افزايش توسعه ومشارکت اعلام شد



در روز شنبه يک جشن يلدا اهدا کرديم به ملت و فکر شد

در روز يکشنبه اعلام شد



شب یلدا جنبش زنان و زندانيان سياسی
ارسال شده توسط parishadactive در 1:34 AM 0 نظرات
برچسبها: من فریاد مشترکم با شما

2روز فکر واعلام شد- روز دوشنبه دوم دیماه جشن شب یلدا جنبش زنان وزندانیان سیاسی

----- Forwarded Message ----
From: rita adab
To: roundtable@voanews.com; zane-emrooz@voanews.com
Sent: Sunday, December 21, 2008 9:33:01 PM
Subject: جشن شب یلدا جنبش زنان وزندانیان سیاسی دوشنبه دوم دیماه


با درود

روز شنبه فکر شد و روز يکشنبه اعلام شد - روز دوشنبه جشن شب يلدا جنبش زنان وزندانيان سياسی
گفتند شاد باش گفتم با لونا شادم
گفتند آزاد باش گفتم برا بری طلب کو ؟ رفته است

تقدیم به آزادیخواهی وبرا بری طلب
تقديم به لونای عزيزم

از طرف پروين جلائی , پریشاد اکتيو
22 december 2008 - مطابق با 2دیماه 1324 تشکیل حزب زنان ایران توسط فاطمه سیاح و صفیه فروز

23 december 2008 - مطابق با 3 دیماه 1290 پخش اعلامیه توسط زنان مبنی بر اقدام موثر در مقابل التیماتم

................................................................................................................................................

دیماه 1351 انتصاب ربابه نجفی زاد به عنوان نخستین زن دادستان در میانه
...................................................................................................................................................

انتخاب مجموعه شعر از کتاب بانوی تقدیر بهناز آذر نیا انتشارات روشنگران

سرودن شعر در قالبهای کلاسیک اما رها از قواعد و قالب های کهن به صورت شعر آزاد سروده شده در سال 1383

من فریاد مشترکم با شما ..........................عشق مرده است ومردم در انکار حقیقت اند
مردم من با اختناق وتازیانه رفیق اند
تاریخ نگاران کتاب های قطور می نویسند با تصاویر واژگونه
سایه ها نیز سر در پی هم دارند . تلخی وتیرگی, آنان در پی یک زندگی نیمه تاریک اند

من فریاد مشترکم با شما
بدون قدرت ,در میدان حضور
بر صخره ها نوشتم بیداری رویش فاصل - فاصله در گامهای طپش
آزادی نامش آرزو بود
جستجویی در راه
خواب اسکلت ها
دختر وتازیانه
با ریسمان عشق آویختن
پنجره ای گشوده در حسرت
همدلی ها در بلندای نیلگون
شهر من در جاودانگی قصه هایت
در تلاطم حسرت هایت
تنها نشسته ای جان جهان منور کرده ای
میدانم که سر فراز خواهی ماند
به فریبی خویشتن فریفته ای

نا هنجاری را به تکامل تفسیر میکنی
آنسوی روزگاران پای کوبان قصه عشق می خواندم بر جانشان
جان من واین تبسم خاموش
کنار صدای ممتد بوق ها وفریاد ها
ومردمانی خسته وبیمار که نوبت به نوبت دور می شوند
همیشه هست گریزی در رهایی ترا
به یادگار نوشتم از روزگارانی دور که قامت در خجالت خاک می نشاند
اینگونه زیستی خط خورده وخا موش
دور از همه حقیقت ها
می خواهی باز هم بگویی از قصه ها که جان در جالیز جادو جاوید است وسالها خنده
که مرده اند در خواب زمستانی خرسهای خاکستری
زورمندان وزرمندان
زرادخانه ها را می سازند
وجهان اسطوره در تمامی اعصار
خود را بالا میکشد ومی گستراند
ورودخانه ها می برند عطش رویا را
در خواب چلچله ها
وتو میمانی تا خروس خوان شقایق وصنوبر
حالا فصل پرپرشدن
وآوازی که در امتداد نفسهای ترس فرو می رود
جلاد میگریزد
وصبح سپید زندگی را می سراید
هیچکس در این فراز ترا به یاد ندارد
وتودرچرخش فریاد هایت فرودی بر خاک

در سراشیب فرود شگفتی پنجره تماشای حقیقت است
نگاه کن به خواب پروانه ها
ورقص ماهیان سبز پوش در آبها
واین بی چراغ خانه دیری است خاموش گشته
با اینهمه هنوز بی آنکه بخواهی سرشار از عشق خواهی شدن
با مشتهای آخته از فریاد وبه انجام خواهی رسیدن
آنچنان که باید باشد
پشت خروش خاطره هایمان ,دریایی است با آبهای بسیار
وآنسوی صخره ها مرغان در یایی در ساحل سپید امواج وزورقی کنار شمایل خورشید
گفتم خاکم کجاست
گفت بر در این درگاه که نبوده خورشید گاهی به سخاوت
وکناری هستیم بیخود و تنها
فاصله ها در گامهای طپش
این رویداد هم خودش قصه ایست
مردی ایستاده با تفنگ
زمین با شانه های مجروحش
صبح را
در رویا رویی کبود جاری میکند
سربازها مغموم در محوطه پادگانها سرود آزادی را فریاد می زنند
این رویداد هم خودش قصه ایست
قصه ها ما را به خواب می برند
وستارگان از این سوی هستی تا آنسوی جهان پیوسته می شوند که می برد می برد می برد مارا
وقتی که زمان ازدرون ما عبور می کند ومی گذرد
انگشتان تقدیر می نویسد مقصد من ,قصه تو
در لوایح سپید مهر وآنان که سیاه میکنند دفتر ها مان
و آن دست مرموز نامرئی
که مدام تصویر میکند ما را

خاطره ها در زوایای هستی به خواب می روند
ورود خانه ها در بستر جلبک ها با نسیمی شیرین چناران غرب زده را آواز می دهند

به بهاری که در راه است

حصار ها می شکنم من روح هراسان خلقی آواره ام
می آیم از دور دستها
می آیم با ترنم باران , با قطار ,با کشتی

چیزی ندارم تا پنهان اش کنم
مقاوم ایستاده ام
چهره در چهره طو فانها
من وسعت فرو ریخته همه دیوار های جهانم
با زخمی عمیق در جانم
ودستهایی بارور
ودستهایی که می سازد دگر بار خانه ای

..........................................................................

خیام نیشابوری در نیمه اول سده پنجم هجری ولادت وی در نیشابور واقع شده است در سال 467 در سلطنت جلال ا لدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام ا لملک در نیشابور با حسن طوسی وحسن صباح هم درس بوده است و یکصد وبیست سال عمر داشته است

چو طبل مست راه در بستان یافت.......................روی گل وجام باده را خندان یافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت ...........................در یاب که عمر رفته را نتوان یافت

گر می نخوری طعنه مزن مستان را ...........................بنیاد مکن تو حیله دوستانرا
تو غره بدان مشو که می ,می نخوری ........................صد لقمه خوری که می غلام است آنرا

ابر آمد وباز بر سر سبزه گریست ...................................بی باده گلرنگ نمی باید زیست
این سبزه اگر هر روز تماشا گه ماست ..............................تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

با سپاس پروین جلائی پریشاد

روز دوشنبه دوم دیماه 87

جشن شب یلدا جنبش زنان و زندانيان سياسي
تاريخ 22دسامبر 2008

از سوی انجمن زنان افزايش توسعه ومشارکت اعلام شد



در روز شنبه يک جشن يلدا اهدا کرديم به ملت و فکر شد

در روز يکشنبه اعلام شد



شب یلدا جنبش زنان و زندانيان سياسی

۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبه

سالروز اعلامیه جهانی حقوق بشر

با درود

به نام محرومین از حقوق بشر

موانع حقوق بشر کدامند

زمانی که نوای حقوق بشر در دهه اخیر نواخته شد . نقض حقوق بشر علیه کسانی بود که حقوق انسانی مردم ر ا زیر پا نهاده وجهت مشروعیت خویش روز به روز فضا را بر ملت تنگ تر می کردند تا جائیکه جلو آزادی بیان گرفته شد, زندانها گسترده تر شد , مطبوعات بسته شد,اعتراضهای اجتماعی سیاسی بالا گرفت و...........................................................

یکی از عوامل وموانع مزاحم حقوق بشر افراد تنگ نظر وابستگان به نظام که خود شعار دمکراسی سر می دهند ولی سیاست باز دارنده ازحقوق بشر هستند
مشکل حل نمیکنند ولی به محض آگاهی رشد افراد دلسوز میشوند و خانواده پدران ومادران و بستگان را از خبرهای مطلع شده خود که به خانه های مردم چکار دارید؟ این ستاره باران های شهر وکشور خانواده را واسطه باز دارنده برای امری که قرار است انجام شود قرار داده وآنهم نه برای دلسوزی بلکه برای اینکه خودشان با سیاست تمامیت خواه همیشه در این تمام خواهی بمانند . اینان آگاهی ندارند که یکی از مسائل حقوق بشر دوری از نفوذ وتجسس به مسائل وتوانمندی های دیگران است است

واین ماه نمایان مدعی حقوق بشر دروغین در جامعه ظاهری فریبنده وباطن خورنده دارند وهمان ناقضین حقوق بشر اکنون داعیه دمکراسی وحقوق بشر سر می دهعند

با سپاس پروین جلائی

یکشنبه 24/9/87 - 24دسامبر 2008

۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

گرامیخوان روز دانشجو در هنر معاصر 17 آذر 87

با درود
وبنام منشور کورش ومنشور حقوق بشر جهان

گرامی خوان روز دانشجو / 17 آذر1387

7ِDecember 2008

یک فراخوان همبستگی در صبح فرستادم . ویکی هم الآن در بعد از ظهر تقدیم به دانشگاه هنر ,سینما ,شاعران , مبارز تاریخ مشروطه وادوار مختلف تاریخ

از هنر شروع کردم .با آغازی بر تحولی فرهنگی در تولید اندیشه وهنر موسیقی وسینمای تغییر از سنت به مدرنیته در عین حال حفظ واصلاحات هنر موسیقی ,نقاشی ,فیلم وسینمای عصر سنت در صبقه وجایگاه خود واینکه گلشیفته فراهانی را, ورود او در سینمای هالیود و....................................................................

در تاریخ 9/6/85 یک فراخوان آمده بود برای دفاع از مایکل جاکسون ومن در یک یاداشت کوتاه به وبلاگ سپید به نام حقوق بشر فرستادم

متن آن چنین است :برای اثبات عدالت تفاوتی نمیکند که جهانی باشد یا قومی ومحلی مهم اینست که راهکار رسیدن به عدالت دستیابی به دمکراسی وحقوق بشر است ودیگر اینکه وجود قاضی با عدالت , وسوم آنکه حضور مردم در اثبات عدالت وچون در حال حاضر هیچ چیز سر جای خودش نیست دستیابی به حقوق بشر واثبات عدالت وعدالت اجتماعی وسیاسی بسیار هزینه بردار وآسیب پذیر برملت است .

با سپاس

پروین جلائی , پريشاد اکتيو

'گرامیخوان روز دانشجو, جنبش زنان ,معلم- کارگر

show details 1:59 PM (12 minutes ago) Reply


با درود

7December 2008

تقدیم وبه یاد



به یاد مبارزان ,قربانیان وزندانیان راه دمکراسی ,مقاومت ,علیه سانسور17 آذر 1387 فعالان سیاسی خارج از حاکمیت ,جنبش زنان ,دانشجویان,کارگران, معلمان ,فرهنگیان نسل امروز ,فردا, فرهیختگان راگرامیداشت داریم . سر آغازی برای بر چیدن سانسور وعاملان استبداد در ایران ,به خانه های مردم چکار دارید؟ برچیدن تربیت مردان برای مردسالاری آینده , برادران برای تسلط در خانه و......................... برای تخفیف مجازات 3زندانی اخیر انفجار شیراز و آزادی زندانیان در بند تلاش کنیم . باسپاس , پروین جلائی ,پریشاد اکتیو