۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه

سالها دور دیدم مرگ رنگ ایسم رنگی را کندمش ازدیوار آن را

دیدم مرگ رنگ را
سالهای دور دیدم مرگ رنگ را کندمش از رودیوار آنرا
کندمش این رنگین کمان دروغ وتزویر را
چون پاها در قیر گیر کرده
دیدم مرگ رنگ می آید به دنبال هر چیزی وهر فصلی
ها جا زنده ای می یابداز او میگیرد رنگی
زنده را میکند خاموش, زندانی وسکوت
مرگ رنگ , با کورنگی می آمد و آمد
همچنان پاها در قیر گیر کرده .........................

اکنون با جامه ای نو با کلاه رنگین کمان در دست که از دشت ودمن,کوه,آب وآتش ودریا با هر فصلی گرفته است آن را ,می آید برای زنده کردن خویش و....................مردمانی به دنبال او در پی آواز مرگ رنگند . مرگ رنگ خود نمی آید اکسیم رنگی او را می آورد , به بهانه خود برای خور وخوابی دیگر ومردمیسم رنگی به دنبال او, برگشت همان حال وهوای مرگ ایسم , می آید به بهانه هر شب , مرگ رنگ اکنون صاحبی پیدا کرده که از رنگ ایسم مرگ رنگ است به بهانه دیوار خواهی , به بهانه نجات وبیداری , اما با پاهای در قیر گیر کرده , در خواب رفته , در تاریکی , می خواهد به کجا رود , با چشمانی بسته
پاها در قیر گیر کرده , در خواب رفته
میخواهد بکشد به دنبال خودش اکثریت سکوت در خاموش را , مرگ رنگ همچنان می آید هرجا زنده ای وبیداری می یابد می گیرد از آن رنگی و جانی , اما غافل از آنکه در خواب و قیر است

پاها در قیر گیر کرده , همه جا را قیری کرده
مرگ رنگ به دنبال دیواری است که بر آن آویزد تا دیواری ازمرگ برافرازد

ومردمان را , این توسری خورده ها باز به دنبال مرگ رنگند , پاهای در قیر گیر کرده را نمی بینند ونمی فهمند
این فتنه را کی بر پا کرده , دیوار خواهی مردم فروش را , در سیاهی شب , با رنگ قیر می آید

می آید با ایسم رنگی همچنان.................................................
پاها در قیر گیرکرده و......................................................
مردم ایسم ها نیز به دنبال او...............................................

پری سیما روز آنلاین نوشته شده دردوم خرداد 88
فرستاده در پنجم ژوئیه 2009

تقدیم به زندانیان سیاسی وقایع کنونی رخداد سیاسی ایران
تقدیم به سانسور شدگان , اکثریت خاموش


هیچ نظری موجود نیست: