با درود و سپاس : سال نو میلادی ژانویه وکریسمس 2014 بر هموطنان مسیحی و مسیحیان جهان مبارککککککککککککککککککککککککککککک وگرامیباددددددددددددددددددددددددددددد .
من به یک خانه میاندیشم , با نفس های پیچک هایش , رخوتناک , با چراغانش روشن , همچون نی نی چشم , با شبانش متفکر , تنبل , بی تشویش , وبه نوزادی با لبخندی نا محدود , مثل یک دایرهء پی در پی بر آب , وتنی پر خون , چون خوشه ای از انگور ,
من به آوار میاندیشم , وبه تاراج وزش های سیاه , وبه نوری مشکوک , که شبانگاهان در پنجره میکاود , همه در آنسوی شب های محصور ,
یک پرنده ؟
آری , صدها , صدها , اما همه در خاطره های دور , با غرور عبث بال زدنهاشان ,
من به فریادی در کوچه میاندیشم , سخنی باید گفت , سخنی باید گفت ,
من دلم می خواهد که ببارم از آن ابر بزرگ ............................................................
برگرفته از کتاب مجموعه کامل اشعار فروغ فرخزاد ص 300 تا 330
پروین جلائی - ترانه , شایسته , گیتی , ثریا , آتوسا و...............................................
92/10/16 - 5 ژانویه 2014
من به یک خانه میاندیشم , با نفس های پیچک هایش , رخوتناک , با چراغانش روشن , همچون نی نی چشم , با شبانش متفکر , تنبل , بی تشویش , وبه نوزادی با لبخندی نا محدود , مثل یک دایرهء پی در پی بر آب , وتنی پر خون , چون خوشه ای از انگور ,
من به آوار میاندیشم , وبه تاراج وزش های سیاه , وبه نوری مشکوک , که شبانگاهان در پنجره میکاود , همه در آنسوی شب های محصور ,
یک پرنده ؟
آری , صدها , صدها , اما همه در خاطره های دور , با غرور عبث بال زدنهاشان ,
من به فریادی در کوچه میاندیشم , سخنی باید گفت , سخنی باید گفت ,
من دلم می خواهد که ببارم از آن ابر بزرگ ............................................................
برگرفته از کتاب مجموعه کامل اشعار فروغ فرخزاد ص 300 تا 330
پروین جلائی - ترانه , شایسته , گیتی , ثریا , آتوسا و...............................................
92/10/16 - 5 ژانویه 2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر