۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

مطبوعات در حصر زندان وشکنجه , روز جهانی مطبوعات علیه زندان وسانسور

روز جهانی مطبوعات با یادی از سانسور وحذف دختران زنان از عرصه بودن در سه دهه گذشته به خصوص در دهه اخیر تحت قتل های عنکبوتی, ویا سنگسار زن توسط خانواده وفامیل و یا همسر کشی , کشتن زن به دست مرد واز این قبیل ................... به این ادله ودلیل که او روسپی وروسپیگر است

من از سال 79 وپس از آن حمایت از دختران, زنان خیابانی وروسپی داشته ام .

مقالات وبیانیه هایی نیز به مناسبت های مختلف در زمینه حقوق زنان منتشر نموده ام

عوامل استبدادی دینی , مذهبی انتظامی رهبران سیاسی نظام حکومت اسلامی ,نیروی انتظامی , خانواده , کارشناسی قرآن , امور تربیتی در آموزش وپرورش ویا کارمندان وهمکاران فرهنگی در محیط شغلی وعوامل حاشیه در مساجد ونهاد های مذهبی و دولتی , غیر دولتی سیستم وبدنه نظام حکومت اسلامی از درب خانه تا خروج من به محل کار ویا به مراجعه به شهر , مراکز پیگیر امورات , مسافرت تنها ,و........................به مدت چهار سال ویا بیشتر مرا تحت تعقیب وکنترل خود داشته است و در دام های مختلف نیز قصد حذف وسنگسار مرا داشته است

من یک آرایشگر هستم وبا آرایشگاه تعامل ودوستی دارم

از سال 78 به هر آرایشگاه که مراجعه برای آرایش مو وصورت مراجعه می کردم , در تحت شکنجه بودم . موهای مرا در زیر کار میکشید بطوریکه حالت شکنجه داشت وصورت را لنگه به لنگه به لنگه میکرد , رنگ مش را از نوبت خودم پشت 6 ویا 8 تا 11 نفر بعد قرار می داد . وپس از آن برگه قیمت را جلو من می گذاشت ومی گفت که امضاء کنم وبه این وسیله رضایت خود را اعلام کنم وقتی می پرسیدم چرا او می گفت رنگ و مش چنین است ومن هم اثر یک ضربدر بزرگ به حالت جنگ وناراضی بودن بر روی برگ می کاشتم بطوریکه تا مدتها از رفتن به آرایشگاه منصرف می شدم . به مراکز زیادی من در نقاط مختلف تهران برای آرایش و زیبایی تا کنون مراجعه کرده ام .

من یک ورزشکار قدیم وجدید هستم وورزشکاران را دوست دارم

در روز جهانی مطبوعات یاد دانش آموزان مدرسه دهکده المپیک ( شهید مطهری منطقه پنج
تهران ) که در روز های مختلف هفته با من به ورزش و توپ بازی در مدرسه پرداختند و به کوهنوردی وتله کابین رفتیم آن دانش آموزان قد بلند سر حال وقشنگ با کفش های ورزشی که نام آنان یادم نیست وتا ایستگاه پنجم تله کابین رفتیم وبرای من کلی خوراکی وتناقلات ونوشابه تگری خریدند ومن هم در رفت وبر گشت برای آنان شادابی و نشاط به ارمغان آوردم
ودانش آموزان ودبیران وکارگران وانجمن اولیا ومربیان مدرسه محمدخانی خانم گنج طوماری مدیر وخانم بیت کریم از اقلیت های مذهبی از کادر دفتر همان مدرسه ومدرسه حضرت مریم به یاد دبیران ومعلمان مجتمع آموزشی حضرت مریم وسرود قشنگ در سر صف با دانش آموزان که به زبان مسیحی خوانده میشد ومن به مدت 3 سه سال در آن مجتمع در رفت وآمد بودم . من 2 ویا سه بار به منزل خانم بیت کریم رفتم ویک بار آن برای آرایش و پیرایش که تخصص داشت به دیدن او رفتم ودانش آموزان ودبیران وکارگران وانجمن مدرسه بنت الهدی صدر به یاد رو زهایی که در حیاط مدرسه در روز های خاص مسابقه دو می دادیم ودانش آموزان تشویق می کردند و دانش آموزان ودبیران وکارگران وانجمن اولیا ومربیان مدرسه دهکده المپیک خانم پاک جسم که 2 بار به خانه او دعوت شدم ودر مسیر گاهی مرا در بازگشت از مدرسه مرا می رساند , خانم مظفری , آسا , قوامی , دفتر داران خانم توفیق , بهروز , کهوند , مدیر خانم میرحسینی , فیلسوف , سر آبادانی , قابل رحمت در حد 2 بار من به خانه هریک از این دبیران دعوت وباهم غذا خوردیم در شرایط شادی ونشاط و سرور رقص هم بوده ورقصیدیم ودر بعضی از اوقات احضار از طرف منطقه هم به خاطر رقص وشادی برای همکاران در مدارس دیگر بوده است دیگر منطقه پنج تهران شرکت کنندگان در اردوی رامسر واردو های دیگر ودبیرستان های منطقه دو تهران که با من به ورزش و دو
ودانشجویان دانشگاه آزاد همکلاس من بخصوص مربیان تربیت بدنی در دانشگاه واحد ورزش وتربیت بدنی

در ورزش هم چنین بود به شکل وروش دیگر ودر چند دوره در بدن سازی آموزش و حرکات تنظیم شمارش دستگاه وترتیب حرکات به غلط ویا بیش از حد لازم به جسم من آسیب فراوان وارد ساخت وشرکت در مراکز ورزشی ساختار سازی برای صاحبان وابسته عوامل رژیم بود که البته من بی اعتنا به برنامه ورزشی خود را به جهت علاقه تا مدتها ادامه داده که تا دو سال اخیر آنان پیر زنها را نیز به مرحله مقدماتی ورزش هدایت کردند وورزشگاهها را در اختیار خود گرفتند وپورسانت های خوبی هم به شرکت کنندگان واریز میکردند وپول آن را از جیب من ودیگران تامین میکردند بطوریکه به مدت سه سال همزمان با ورود من در ورزشگاه پیر زن ویا افراد مسن را به صورت هیئتی وگروهی وارد می کردند آنهم همه پیر زن های مامور وعامل که دستورات نمایشی خودشان را اجرا میکردند ومعدود کسانی هم انفرادی بودند واز ارتباط من با جوانان خوداری میکردند آزادی و امنیت برای شرکت در برنامه های ورزشی ورزشگاه وتربیت بدنی نداشتم و خشونت ودلهره بیش از شادابی در ورزشگاه وجود داشت

در کوهنوردی وتله کابین که از گردشگاهها وتفریح وورزش های اصلی من بود وضع به همین شکل بود واین اواخر برای من ساعت و روز هم تعیین می کردند ویا مرا از آن محروم می ساختند

من یک کپی مرد هستم و ساختار مرد سالاری را از سال 80 تاکنون در ساختار خلق جدید تشکیل داده ودارم

با ورود وخروج من از خانه وبلعکس آن و رفتن به مراکز دولتی وغیر دولتی , بانکی وغیر بانکی, تفریحی وامورات شهر وندی واتوبوس , تاکسی وسایل نقلیه.................پسران و مردان دوتا وسه تا ویا مادر و حاج خانم زن ودختر به بچه پسر سه , چهار ساله تا ده سال وبیشتر از آن جلو تر از من در مراکز مربوطه قرار می گیرند وکارهای خود را جلوتر از من در مراکز مربوطه انجام می دهند واکنون به پیر زن ها انتقال یافته است

من کودک هستم وکودکان را دوست دارم

من عکس کودکی خود را تا سطح پیش دبستان تا چند مرحله به نمایش گذاشته ام

من از سال 84 یک مهد کودک تشکیل داده ام در حالیکه عروسک وعروسک های مغازه را دوست وعلاقه دارم تنها مقاله ای که ندادم در زمینه کودکان است این مهد کودک خیابانی ومحفلگاه خانه ای بچه هایی که مرتب در خیابان ونزدیک خانه در اتوبوس وغیر آن این بچه ها ور می زنند ویا هق هق ویا نق نق میکنند ویا اوه,اوه,اوه می کنند

در روز جهانی مطبوعات یاد کودکستان وپیش دبستان مدارس دوران تحصیلی من در دوران پهلوی ومعلمان ودبیرن واستادان خوب من در این دوران ها ودوستان عزیزم در تبریز وتهران وشیراز ودانش آموزان همکلاسی و.................................را سپاس وبزرگ وگرامی دارم

به یاد سانسور شدگان وزندانیان سیاسی در بند , دانش آموز ومعلم ودبیران و کارمندان ,کادر وزارتخانه آموزش و پرورش وفرهنگیان سراسر کشور در بند به اتهام سلطنت وسلطنت طلبان ویا مجاهدین خلق , چریک های فدایی , کمونیست بودن , شراب خواری , بهائیت , یهودی بودن و اقلیت های مذهبی ویا غیر ادیان دبیرستان های دولتی وغیر دولتی , غیر انتفاعی که من از سال 59 تا سال 87 حتا مدارس ودبیرستان هایی که من در آنجا حبس در کتابخانه ومعلق شغلی بودم یاد آن در بند وسانسور شدگان در مدرسه ودبیرستان وادارات آموزش و پرورش در روز جهانی مطبوعات گرامی داشته وسپاس وبزرگ داشته ودارم

من دانش آموز ودانشجو هستم ودانش آموزان را دوست دارم

در مطالب قبل در وبلاگ نویسی گذشته من نام آموزشگاهها ودبیرستان هایی که در آن شاغل بوده ام بیان داشته ام , ویاد بود ها وخاطرات خوب با همکاران و دبیران ودانش آموزان واساتید دانشگاه که در مدرسه هم تدریس داشته اند نام یکی از دبیرستان ها را از قلم افتاده که آن دبیرستان حجاب منطقه 5 تهران بوده است بحران سازی و جو سازی وموانعی که در این دبیرستان من داشتم کم نبود که از طرف مدیر نبود بلکه در اوج آن از منطقه امورتربیتی خانم مسکرزاده امور تربیتی دبیرستان هدایتگر آن بود که خانم مسکر زاده مشاور رئیس منطقه با اکیپ به دبیرستان آمد ومرا از اجرای برنامه ها باز داشت وگفت که ما خودمان عامل ومجری در مدرسه ودبیرستان داریم ویکبار نیز آقای تورانی رئیس منطقه برای همین منظور به دبیرستان آمد ودستور لازم را برای سر بریدن با پنبه به مدیر خانم شکفته صادر کرد

مدرسه محمد خانی همانطور که در قبل نوشتم مدرسه خوب ونمونه ای بود ومدیر خوبی داشت با انجمن اولیا ومربیان قوی وتوانمند ولی چون مدرسه یک دست نبود وشورای نگهبان وعوامل دیگر در مدرسه حضور داشتند ودانش آموزان بسیاری را به دلیل دوست پسر داشتن ونداشتن مقنعه چانه دار ویا چونه دار در سال 66 تا69در آن مدرسه از مدرسه اخراج نمودند . من در آن زمان معاون مدرسه بودم ومرا از ارتباط مستقیم با دانش آموزان بر حذر داشتند ودر سمت معاون مدیر کارهای ثبت نام ودفتری را انجام می دادم و خانم جمالی کاظمینی که از منطقه 9 تهران به این منطقه منتقل شده بود معاون ارشد مدرسه وکار دانش آموزان وپیگیری انظباط وحضور وغیاب آنان را انجام می داد ودر نبود آن در اقلیت کار من پیگیر می شدم

یاد دبیران خوب خانم اقتصادی دبیر علوم تجربی و خانم احتشامی دبیر ادبیات که نام آنان یادم است و دبیران ریاضی وهمکاران دیگری که که نام آنان یادم نیست وبه دلیل اختلاف شدید با کادر مدرسه در سال بعد مدرسه را ترک گفتند . بسیاری از دانش آموزان ودبیران راز های نا گفته وشکایت های خود را از آموزش وپرورش ویا شرایط زندگی وخانه برای من بیان می کردند واین برای کادر آموزش و پرورش وعوامل همکاران وابسته به رژیم گران می آمد یاد آنان ودبیران ومعلمانی که حقوق آنان در ارزشیابی سالانه ویا اعلام امتیاز معلم نمونه و......................ضایع و تضییع وکسر می شد ودر بند بودند در روز جهانی مطبوعات بزرگ , سپاس ومحترم میدارم

به یاد دانش آموزان زندانی ودر بند که به خاطر نداشتن مقنعه چانه دار ویا چونه دار ویا دوستی با پسر و وبه یاد دانش آموزانی که در مدارس و اردوهای رامسر به خاطر اجبار در نماز جماعت ویا اجبار در حجاب نه روسری بلکه مقنعه که آنان به چادر من پناهنده می شدند ومورد غضب وخشم قرار می گرفتند واشک چشمان آنان جاری می شد نمونه آن دانش آموز عالمی پسند از منطقه پنج تهران که البته نام او فقط یاد من مانده است ودانش آموزان شرکت کننده اردوی رامسر از دبیرستان سلیمی جهرمی منطقه دو تهران در سال 81 همان اردوی بحران انگیز سیاه تاریخی نام آن دانش آموزان را به طور گروهی دارم ودانش آموزان دبیرستان ارشاد منطقه دو تهران در سال 78 آنان که با من به اردو آمدند وبه آنان گفتم واکمن های خود را بیاورند ودر کوه آهنگ وموسیقی وترانه دلخواه خود را گوش دهند............................................... در روز جهانی
مطبوعات یاد این در بند شدگان سانسور شدگان بزرگ وسپاس داشته می گردد

من پدرم را دوست دارم در دو سال پیش یعنی در سال86 روز جهانی پدر در 20 بیستم ماه جون در دو سال پیش گرامی و بزرگ داشته ام

ولی زمانیکه برای دیدن با هدیه در غروب وشب هم بود رفتم از عوامل حکومت اسلامی تاثیر گذاری نموده بودند وبا یک سردی خاصی که از این جریان استقبال نکردند ودر لحظه ورود شرایط مشخص بود

پدرم باید قدر شناس وقدر مرا بداند
مادرم نیز همچنین باید قدر شناس باشد

که با وبلاگ نویسی من نقش وجایگاه خانوادگی نه تنها آنان بلکه قدر ومنزلت خانواده وفامیل آنان را به آنان شناساندم ونقش سیاسی اجتماعی آنان را از طریق اینترنت منتشر نمودم وشهرت وتوانمندی واستعداد فرهنگی ادبی هنری آنان را به جهانیان عرضه کردم

من در بسیاری از شرایط سیاسی به خاطر خانواده وکانالیزه شدن حکومت در خانواده وخانواده ها وکپی روی پدر ومادرها بخصوص خانواده همسر وخانواده خودم درجا وافت ولطمه شدید سیاسی به من هم داشته اند واز هر دو طرف اعضای خانواده به من آسیب وارد شده است وخانواده وکودکان را عامل ومانعی بر سر رشد سیاسی قرار می دهند وزمانی خانواده به حمایت بر می خیزد که خود اعضای خانواده ذینفع وبا هدایت عوامل رژیم وارد عمل می شوند به محض شناسایی فرد سیاسی عوامل رژیم وسازمان های سیاسی ذی نفوذ نظام بر خانواده او وبستگان چتر وتور می اندازند
وکلیه تعامل وارتباط آنان با عضو سیاسی خانواده تحت کنترل وهدایت آنان قرار می گیرد ومن 10 ده سال تحت این مشکلات وبحران واقع شدم

در شرایط معمولی وطبیعی که من در قبل بیان داشته ام روز پدید وشب پدید پدرم را در عرصه اجتماعی سیاسی فرهنگی هنری تعریف ونقش او را در عرصه سیاسی اجتماعی زمان خودش در دوران پهلوی و پس از آن در حکومت اسلامی بیان داشته ام ورابطه من وارتباط دوست داشتنی من نسبت به او را در حد اکثر بیان نمودم . و شرایط مذهبی اجتماعی فرهنگی مادر وخاندان او در دوره پهلوی وقاجار تبیین نمودم
این در شرایط طبیعی است اما از نظر سیاسی من نیز تا 10 مرحله در وبلاگ نویسی جایگاه ونقش پدر را در پرورش اجتماع وهنر , فرهنگ , سیاست و..................در خانواده تعریف وبیان داشته ام ودر این مسیر ونشستن پشت دستگاه , وقت صرف کردن , پرداخت مالی و...................................خانوادها و پدر ومادر و خانواده ها باید قدر شناس فرزند عضو سیاسی خانواده باشند

پدرها ومادرها , اعضای خانواده , فرزندان , باید در صدد جبران افت , درجا زدن , سد ومانع شدن , به دلیل نا آگاهی آنان که موجب ضایع کردن فرد سیاسی عضو خانواده می گردد بر آیند

افت ودرجا زدن ومانع ایجاد کردن حکومت توسط آنان برای جلوگیری از رشد فرد سیاسی , فرسایش فکری ,و..............................از ترور واعدام شخص بد تر است

آسیب های جسمی که بر من تا کنون وارد شده است که در قبل هم بیان داشته ام
مختل شدن حافظه , آسیب رساندن به بافت های مغزی من , فشار بر روی مغز واعصاب وسر که سوزش داشته ودارد با دستگاه حقیقت یاب ودستگاههای دیگر , فعال شدن کلیه در خیابان وکوچه وبلعکس آن ,از کار افتادن پای راست به مدت دو ماه ویا بیشتر , گرفتگی در پای چپ , ایجاد درد های کششی به مدت کوتاه ویا بلند در بدن مختل شدن روده بزرگ ,ایجاد زخم فوری در بدن و پیشانی ,گرفتگی پنجه پا ویا کمر به مدت سه روز , آسیب لکه خون در چشمان ع خون دماغ شدن مستمر , مختل شدن دستگاه گوارش , ناراحتی معده وروده , تهوع واستفراغ در موارد خاص ومستمر شکنجه در خواب به مانند خوراندن مدفوع وکثافت در دهان که موجب بد خوابی می گردد و یا ایجاد کابوس های هیولا در بیداری ودر خواب و گذاشتن کثافت مدفوع وکرم وحشرات و....................... در ظرف با لای سر من وفضای اطراف من در خواب و بیداری وشرایط هو لناک وخوف انگیز که موجب پریدن از خواب وبیخوابی میگردید که در طبقه خانه و حبس گاه من به مدت یکسال بر قرار بود واکنون در شرایط دیگری وجود دارد , فشار بر دستگاه رحم وتجاوز به داخل بدن با دستگاههای مختلف که موجب تکرر ادرار ومدفوع وبد خوابی در شب می گردد , فشار بر مغز من به حالت شکنجه که موجب تشنج اعصاب وروان وفریاد من می گردد وبا توجه به نترس بودن من وتنها خوابیدن به مدت یک سال وچند ماه من با آن روبرو بوده ام...........................این شرایط حقیقت وواقعیت محض دارد ولی مدرک وشهودی برای بیان آن وجود ندارد

به طور اختصاصی مرا شکنجه نمودند واجماعی به حساب آوردند به طور اختصاصی وتخصص پرداخت گرفتند ولی اجماعی به حساب آوردند . وسهم را دیگران نالایق وابسته به جیب زدند

مطالبات کلان مالی من در حد پانزده میلیون وصندوق ذخیره فرهنگیان از آموزش وپرورش توقیف وتا کنون پرداخت نگردیده است . وحقوق دولتی من مرتب با هر بار مراجعه من به بانک بر روی شخصی از اعضای خانواده ویا اشخاص متفرقه ناشناس منطبق وکپی می گردد
خود من را بر روی افراد حقیقی وحقوقی پارلمانی و کلان داخلی وجهان کپی وقرنطینه نموده ومی نمایند بطوریکه در شبکه وابسته به نظام در بند ساخته اند


شطرنج ومهره وعوامل وابسته سیاسی ,اجتماعی , اقتصادی , فرهنگی , هنری, مذهبی نظام حکومت اسلامی ومدیران وابسته به نظام , در داخل کشور وجهان و عوامل شکنجه واستبداد , مجریان تحت حاکمیت و رادیکال های کاذب ودروغ حقه باز ودلالان سیاسی..................................................................................


با زندانیان در بند وروزنامه نگاران , سانسور شدگان , حبس و حبس شدگان زندانیان سیاسی , فعالان جنبش زنان ,حبس خانگی ,فعالان سیاسی اجتماعی , فرهنگی , هنری , کارگران دمکراسی و آزادی وحزب کارگر و.............................................................................. در ساختن جامعه ایران وجهان فردا وآینده وآتی از هم تفکیک وتمیز داده شوند . این به منزله عدم تعامل ویا حذف وسانسور آنان نیست
پروین جلائی 15/2/89
پروین جلائی 5 آوریل2010
5 april 2010
پروین جلالی 15/2/89
5april 2010

پهلوی , ثریا , دیبا و.................................................دیگر
آتوسا , پریسیما , پری سیما , پریشاد ,گیتی , ژیلا , پریا , پرشا ,

به یاد امیر ,منصور , ناصر ,زری , زهره باقری که من با آنان بازی وهمبازی میکردم و با همه آنان عکس دارم واز امیر یک عکس تک دارم ودو عکس که با پدرم با او انداختم
به یاد محمد , ممد ,جمشید , شهناز , مرتضا ,فریده, صدیقه جلائی ,ماندانا ,عزت آقا ,نادر ,یاشار جلائی , ,یاسمن ,,مریم ,محمود , حمید جلائی, رامیز ,پرستو ,پگاه آریا ,آرمین

به یاد احمد ومحمود واشرف واکبر کرمی وخانواده آنان که من عکس خانوادگی آنان وعکس تک کودکی اشرف را دارم
به یاد حمید وامید ومجید ودیگر
به یاد حشمت وقدرت ,دلارا ,گلارا ودیگر دوستان یاد آنان در روز جهانی مطبوعات سپاس وگرامی داشته ودارم

هیچ نظری موجود نیست: